موسیقی آرمانی به نقل از روزنامه ایران: بی تردید آقای ابتهاج یکی ازاستوانههای بزرگ فرهنگ وهنر ایران زمین بود. غزلسرایی نام آشنا که عمری پر بار و ارزشمند داشت و به گفته رودکی: از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد هزاران بیش...
درتاریخ موسیقی ایران نگاه سیاسی داشتن از عصرمشروطه آغاز شد. مرحوم عارف قزوینی، شاعر وترانه سرا و یکی از فعالان بزرگ عرصه فرهنگ وهنر، اولین هنرمند و شاعری بود که نگاهی سیاسی به هنرموسیقی داشت. عارف خود میگوید: «آن زمان که ترانهها و تصنیفها در مورد ببری خان، گربه ناصرالدین شاه و مفاهیمی از این دست بود، من از وطن سرودم و به موسیقی وزن و اعتباردادم.» و به نظرم «سایه» نیزدر ادامه نگاه «عارف» چنین دیدگاهی به فرهنگ و هنر و خاصه موسیقی پیدا کرد.
مرحوم پیرنیا که بنیانگذار برنامه «گلهای جاویدان» و «برگ سبز» بودند و سنگ بنای موسیقی هنری را در ایران بنیان نهادند با مدیریت وذکاوت بینظیرش توانست برجستهترین هنرمندان موسیقی ایرانی را گردآورده و در کنارش، بینظیرترین آثار را در رادیو تولید نمایند که قریب به اتفاق آنها برای همیشه درتاریخ موسیقی و در دل و جان مردمان این سرزمین جاودانه خواهد ماند. اما از سویی باید گفت «سایه» بهعنوان نسل بعدی مدیریت موسیقی، علاوهبر توانمندیهای مدیریتی، یک کنشگرسیاسی بود. او سالها قبل، پیش ازآنکه دررادیو مدیریت برنامه موسیقی این رسانه را برعهده بگیرد، با بزرگان ادب و هنرایران ارتباط صمیمانه داشت و در رفت و آمد بود و این ارتباطات، تأثیرات بسیاری در معروفیت سایه داشت.
باید اذعان کرد که همزیستی وهمکلامیاش با موسیقیدانان و همینطور بهعنوان مدیر موسیقی دررادیو، برای سایه معروفیت، شهرت و اعتباری ویژه در تاریخ فرهنگی و هنری ایران برجای گذاشت. اگرچه بر مدیریت او دررادیو انتقاداتی هم وارد شد و برخی از هنرمندان گلایه و انتقاد داشتند که «سایه» درآن دوران آنها را خانهنشین کرد و نتوانستند فعالیتی داشته باشند و براین نظر بودند که ابتهاج معمولاً با طیف خاصی کار میکند…
اما گذشته ازاین گلایهها و شکواییههایی که درباره او مطرح بود، باید باردیگر متذکر شوم، ابتهاج همان نقشی را که عارف قزوینی در فرهیختگی، فرهنگی،هنری و سیاسی کردن موسیقی ایران ایفا کرد به گونهای عمیقتر و دقیقتر پی گرفت و آن مسیر را حافظانه ادامه داد. او در دهه ۵۰ فضای محتوایی موسیقی را به سمت سیاست کشاند و با شجاعت تمام به سراغ هنرمندانی رفت که شاید در آن زمان اسم و رسمی نداشتند، اما با خط فکری که سایه برای آنها مشخص کرده بود، آنها درجامعه مطرح شدند.
او موسیقی را به فضای روشنفکری سوق داد و این اتفاقی بود که شخص سایه در دهه ۵۰ با مدیریت خود انجام داد. بسیاری از هنرمندانی که میشناسیم مانند اعضای گروه شیدا و عارف، مرحوم محمد رضا لطفی، مرحوم محمد رضا شجریان و... دست پروردههای تفکر سایه بودند واو توانست با ترسیم یک مسیر فرهنگی، هنری و سیاسی در موسیقی، توجه جامعه روشنفکری را به موسیقی ایرانی جلب کند. طبیعتاً قبل از این هنرمندان بزرگانی هم بودند که درموسیقی آثار بینظیری ارائه دادند، که شاید عدهای بگویند چون «سایه» آمد سایه بر فعالیتهای دیگران انداخت.اما اینگونه نیست، آن هنرمندان عزیز هم بهعنوان بخشی از کتابخانه عظیم هنری جامعه ایران نام و یادشان همیشه بوده و هست و خواهد بود و لذا ابتهاج با طراحی زیرکانهاش، موسیقی و موسیقیدانها را به یک عرصه روشنفکری و سیاسی وارد کرد و با توجه به جو سیاسی حاکم در دهه ۴۰ و۵۰ و حتی در اواخر دهه ۶۰ این مسأله در نظر اهل فکر و اهل نظر قابل تقدیر و تأثیر شد. باید قاطعانه اذعان کرد که سایه شاعری بینظیر بود و درواقع عرفان سیاسی که در اشعار حافظ دیده میشود، در عصر جدید در اشعارسایه هم وجود دارد.
نظیر حافظ، کلام سایه در ایما و اشاره و استعاره بود و حرفهایش بسیار عمیق و تأثیر گذاراست. او مسائل روز را در لفافه بیان میکرد مانند آنچه در نی نامهاش بسیار زیبا بیان شده و حافظ وار و استعار گونه بیان میکند:
«آن همه فریاد آزادی زدید / فرصتی افتاد و زندانبان شدید
آنکه او امروز در بند شماست / در غم فردای فرزندِ شماست...»
و لذا این شاعر و کنشکر اجتماعی، هیچگاه منزلت و شأن خود را از دست نداد تا آنجا که سالیان بعد و در دهه ۶۰ به بعد همچنان پای در ایران داشت و برای فرهنگ ایران سرود و اشعارش منبع اصلی آثار بسیاری از موسیقیدانها و از جمله اینجانب شد.
طی این ۴ دهه و اندی ارتباط بین سایه و موسیقیدانها وجود داشته وهمچنان تداوم دارد. به یاد میآورم که بخشی از منظومه بلند استاد را در اثر «سایه دوست» اجرا کردم «عشق شادی است…» وقتی خدمت استاد پخش کردم خیلی مسرور شدند و لطف کردند به من …
عشق شادی است عشق آزادی است... این شعر در اصل سرگذشت خود ایران است و «سایه» ایران را به درخت تشبیه میکند. در همین منظومه بلند و بی نظیر … به هر صورت ابتهاج تأثیرات عمیقی در فرهنگ و هنر بویژه شعر و موسیقی داشته و این تأثیرات همیشگی است و سعدی چه زیبا میسراید:
«سعدیا داروی تلخ از دست دوست / به که شیرینی ز دست دیگری / خاکی از مردم بماند در جهان / وز وجود عاشقان خاکستری....»
روحش شاد و یاد ونامشجاودان
منبع : پایگاه خبری ایران آنلاین